تابستون 94 با آترین

هرروز كه ميگذره و بزرگتر ميشي كارات شيرينتر و قشنگتره ، حالا مرحله ي ديگه اي از زندگيته

هر روز يه كار جديد   حرف جديد   يه موقعها با بابايي ديگه ميچلونيمت

تازگيا ميريم بيرون هر چي مي بيني ميگي من ميخوام  مثل اين يكي

بعضي وقتا دلت ميخواد كارايي كه كوچيكتر بودي نكردي و الان انجام بدي

خيلي دوست داري تو كاراي خونه به من كمك كني يه روز كه داشتم كتلت درست مي كردم مسئوليت همزدنشو به تو دادم تو هم كه كل خونرو با كتلت يكي كردي

چي بگم از سينك ظرفشويي كه جايگاه هر روزته و همش ميگي مامان مايع، تو روز بيشتر از صد دفعه دستاتو مي شوري و ظرفاروهم كمكم مي شوري

هر اسباب بازي كه مي خري بايد تا صبح پيشت باشه ، صبح كه از خواب بيدار مي شي سريع  مي ري پيشش يه موقع ها هم كه اصلا ولش نميكني

عاشق چرخ و فلكي بهش مي گي دينگ دينگ هر روز عصر مي گي مامان بخوابيم بريم پارك خوبببب اينقدر تكرار ميكني تا خوابت ببره منم هر روز مي برمت

وقتي حاضر ميشيم بريم مهموني تا برسيم صددفعه جوراباتو در مياري اصلا به جوراب علاقه اي نداري ، از اين بدتر يه روز كه رفته بوديم عروسي چون تو هتل بود و كف فرش بود به محض اينكه وارد شديم جوراب و كفشاتو درآوري تا آخرشم پات نكردي

يه موقع ها دلت ميخواد واسه عروسكات خودت غذا بپزي و بهشون بدي

از شهربازي و پارك كه ديگه ... تمومي نداره اونم با دوستت مهبد ، هر وقت تلويزيون شهربازي نشون ميده ميگي مامان از اينا ميخوام

امسال تابستون دو تا مسافرت خيلي خوب داشتيم تنها نبودي شيدا هم باهات بود و حسابي خوش گذروندي اوليش شمال بود رفتيم خونه خاله محبوب تو دريا و حيات خونه خاله يه عالمه آب بازي كردي توام كه عاشق آب ، بعد رفتيم اصفهان

گز خيلي دوست داري ازم خواستي ظرفشو كامل برات بيارم، وقتي داشتم با بابامحسن صحبت مي كردم  سرمو برگردوندم ببين چه صحنه اي ديدم اينا آرد گزه، ميگفتي خودمو مي شورم با همون تلفظ خوشگلو بچگونت

پل طبيعت رو خيلي دوست داري مخصوصا اگه با دوچرخه باشي

يه روزايي با هم ميريم خانه بازي اوتجا چند تا دوست داري ولي خوب تو از همه كوچيكتري و دوستاتم حسابي هواتو دارن

آترين با عينك مامانش

تو خونه همش مي گي مامان روسري من كو بيرونم ميري تو مغازه يا كنار خيابون ميگي مامان روسري من

عروسكاتم ميذاري رو پات ميگي مامان نيني خوابه