آترینآترین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

آترین مامان و بابا

سه سالم تموم شد

1395/4/26 9:17
نویسنده : somayeh
643 بازدید
اشتراک گذاری

آترین دردونه ماخجالت

یکسالی میشه تنبلی کردم و به وبلاگت سر نزدم.آخه عزیزززم اینقدر سرگرم خودت شدم که دیگه نتونستم وقت واسه کار دیگه بزارم

دوستت آرتین (پسر خاله شیرین)یه روز اوخمد خونمون اولش که غریبی کرد و گریه با تعجب بهش نگاه میکردی آخه خودت وقتی جایی میری خیلی خوشحالی و حسابی بازی میکنی .بعد که آرتین به اصطلاح یخش باز شد دیگه چلوندیش

بدون شرح

قبل از اینکه بریم مهمونی عکاسا میان واسه عکاسی از پرنسس ما

وقتی میریم پارک به بچه های دیگه میگی با من دوست میشی دوستم . بعضی وقت ها با ناراحتی میای پیش من و میگی با من دوست نشدن مامان میگن تو چوچولویی (با لحجه شیرین خودت) دلشکسته

یه موقع ها بچه ها تو پارک که می دون توام دنبالشون میدویی بدون اینکه قبلش باهاشون دوست شده باشی اون موقست که دیگه میخوام بخورمتمحبت

عاشقتم وقتی با خودت خاله بازی میکنی و دقیقا شبیه مامان که باهات حرف میزنه با عروسکات حرف میزنی

شهربازی که دیگه هیچی ...

وقتی میریم مرکز خرید میگی مامان واسه منم ماشین داره   قربونت برم من

عید 95 با خاله فاطی اینا رفتیم شمال حسابی بهت خوش گذشت یعنی نمیشه جایی با آریا و آرین باشی و خوش نباشی

همش تو شنای ساحل بودی وقتی بلندت میکردیم از زمین تا یکساعت بعد فقط از لباسات شن میریخت قه قهه

چون روز تولدت با خاله فاطی یه روز فرق داره با خاله تو یه روز تولد گرفتیم

 

عید خونه بابایی(مامان)

تعطیلات خرداد با خاله محبوب رفتیم شمال خونه خاله محبوب. بازم دریا و آترین ..

خاله محبوب حسابی به دلت راه میاد هر کاری دوست داری خاله برات انجام میده البته هر جا بریم همین شکله

ولی خاله محبوب اصلا به حرف مامان گوش نمیده فقط حرف آترینخجالت

توام خاله محبوب و دوست داری چون فقط میذاری خاله (با میل ) موهاتو ببنده

تو حیاط خونه خاله مرغ و خروس داره . هر روز صبح که از خواب بیدار میشدی میرفتی بهشون غذا می دادی

عاشق شیرینی خوردنتم

بعضی روزا میری پیش بابا محسن مغازه. کنار مغازشون فروشگاهه اسباب بازی فروشیه بعد از کلی بازی اونجا یه عالمه بابا برات اسباب بازی میخره. اینم ست انگشتر و دستبند و ماژیک رنگاش

از اونجایی که اصلا نمیذاری موهای مخملیتو ببندم مجبور شدیم موهاتو کوتاه کنیم البته از بس نازی این مدلم خیلی بهت میاد عزیز دلم

لوازم ارایش و لاک و اینجور چیزارو خیلی دوست داری هر روز باید یه رنگ لاک داشته باشی

اوایل نگران بودم ولی با مشاور صحبت کردم گفت تو این سن عادیه بعضی دخترای خوشگل مثل شما دوست دارن آراسته باشن

یه روزایی که میریم پارک یهو میای پیش من میشینی ازت میپرسم چرا نمیری بازی با دلخوری میگی آخه مامان نی نیا منو هل دادن...

عاشق کارتون ماشا و میشایی .. وقتی تلویزیون تموم میشه میای سراغ کامپیوتر میگی ماشاو ماشاخنده

ولی امان از وقتیکه دوست نداشته باشی ازت عکس بندازیم چشماتو می بندی و ...

یه روز با خاله ساناز رفتیم رستوران خیلی سردت بود منم مانتومو درآوردم شما سرت کردی کلی هم خندیدیم .بعضی وقتا خودتم به کارات میخندی عسلم

بازم اترین و شهربازیمحبت

 

دیگه خودت تنهایی میری حموم موهاتم کوتاه شده راحت میشوری. هنوزم عاشق حموم و آب بازی

یه خواب دلچسب بعد از کلی بازی

 

چقدر خوبه که هستی خداروشکر میکنم برای داشتن تومحبتمحبتمحبتمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)